به همت انتشارات شهید کاظمی، کتاب جدید "راستی درد هایم کو؟" منتشر شد!

«راستی دردهایم کو؟» روایتی است از حیات عباس که از زبان خود او بیان می‌شود. نویسنده کتاب کوشیده است که از زبان دستنوشته‌ها و گفتار عباس بهره بگیرد، به مقصود و احوالات او نزدیک شود و پاره‌های بهم‌پیوسته خرده‌روایت‌های مربوط به او را به هم قفل و زنجیر کند و برشی از حیات او را از دوران نامزدی تا شهادت به تصویر بکشد.

 

گزیده متن:

کسی انگار شن‌های ساعت شنی را به آسمان پاشیده است. زمان را گم کرده‌ام. می‌روم توی حیاط خانه. بابا و مامان نشسته‌اند روی تخت گوشه حیاط و چای می‌نوشند. آفتاب، از لابلای درختان خانه می‌تابد و رگه‌های نور، خود را به گل‌های باغچه می‌رسانند. گنجشک‌ها راه خانه را یاد گرفته‌اند. می‌نشینند روی درخت انار و سروصدایشان حیاط را پر می‌کند. بابا، خیره به گنجشک‌ها و غرق تماشای آن‌هاست. صدایم می‌کند و دستم را می‌گیرد. دست‌های بابا گرم‌اند. گنجشک‌ها را نشانم می‌دهد. طنین صدایش توی گوش‌هایم می‌پیچد و تکرار می‌شود: «عباس! مثل این گنجشک‌ها پرواز کن...» به حرف بابا گوش می‌دهم...